پرهامپرهام، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

پرهام همسفر کوچولو

من بستنی لیوانی دوست ندارم

سلام پرهام دیروز با مامانیش رفته بود اداره توی راه برگشت از مامان ژله و بستنی لیوانی خواست  مامانی هم نزدیکای خونه واسش خرید.خونه که رسیدیم ژله رو باز کرد و خورد و بستنی رو هم که مامانی باز کرده بود گرفت و خورد.بعد هم گفت :مامانی این که بستنی شما بود من که دوستم بستنی خودمو می خوام مامانی هم اون یکی بستنی رو هم براش باز کرد. بعد از اینکه اون بستنی رو هم نوش جان کردند با عصبانیت گفت :مامانی مگه شما نمی دونید من بستنی لیوانی دوست ندارم خواهش می تونم به من یه بستنی میرسک موشکی که بابای عزیزم خریده بده که من بخورم و خوشحال بشم ...
28 مرداد 1392

مگه بهت ندوستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ماماني ماماني مگه بهت ندوستم ظرفا رو نشكن؟ ماماني ديگه با من دوست نيستي؟ ببخشيد  ماماني من اشتباه كردم .حالا با دوستي و دوستي تر بگو مگه بهتون جايزه ندادم؟ من كه بهتون يه سي دي خوشچل و گشنگ دادم .برم دستمال بيارم اخمتون رو پاك كنم؟ اين ها جملاتي هستند كه اقا پرهام زماني كه كار اشتباهي مي كنه پشت هم  تكرار مي كنه تا بالاخره اخمتون رو باز كنه ...
16 مرداد 1392
1